این زن با تردید به دست خویشاوند مرد دیگری با دست راست خود رسید. برای اینکه خجالت نکشم ، از من خواستند که برگردم ، اما در یک پنجره تاریک ، مانند آینه ، به وضوح می توانم ببینم که چگونه او اندام تناسلی هیجان را گرفت ، کمی با آنها بازی کرد ، شجاعانه و کف دست خود را به کل طول کشید. جابجا شد ، به همین دلیل دقایقی قبل یک اسباب بازی کاملاً بی اثر به سرعت متورم شد ، در اندازه افزایش یافت و سخت شد. زو آن را مصمم تر و مصمم تر بازی کرد ، سپس شجاعت کرد ، زانو زد و با لب هایش به سر بنفش نزدیک شد. اوه ، پانزده سال با هم ، او این دستکاری را با من اغلب انجام می داد. او به طور کلی از انجام این کار لذت می برد ، در حالی که خودش ضمن اینکه من را انزال می کرد ، هر بار با یک صدای بلند و لرزان از بدنش ، دارای ارگاسم های متعدد شده بود که در طول سال ها جذابیتش را از دست نداد چون او مرا با خودش برد. با نوازش لبهایش ، دست آزاد خود را به مهبل خود رساند و سپس به آرامی شكم خود را مالید ، سپس کلیتوریس را با تمام قوا كشید و سپس انگشتانش را به داخل آن فشار داد. معمولاً در چنین مواردی بیش از پانزده دقیقه نمی توانستم عقب بمانم و سپس اسپرم هایم را به دهان او ریختم. زو در کنار او دراز کشید ، پاهایش را پهن کرد و با هر دو دست خودارضایی کرد تا اینکه خسته شود. در نزدیکی خوابیدم ، کاملاً خسته ، سینه های الاستیک را نوازش کردم و نوک پستان را با نوک زبان لمس کردم. بعضی اوقات این برای همسرش کافی نبود و او از من می خواست تا شکم خود را با زبانم سکته کنم. سپس چیزی غیرقابل تصور برای او اتفاق افتاد. هر وقت به نظرم می رسید زن به معنای واقعی کلمه مجنون می رود ، روند لذت بردن او بسیار طوفانی بوده است. ما به سختی می توانست چنین اتفاقی بیفتد که یک پسر نوجوان آخر هفته در دیدار با مادربزرگش در آن طرف شهر بود. من فکر کردم چند ماه پیش نوسان کنم ، اما جرات نکردم مکالمه ای با همسرم در مورد آن شروع کنم. و هنگامی که من یک روز پس از بازگشتم از مهمان که در آنجا با همسالانمان یک شگفت انگیز شبی برگزار کردیم ، صحبت کردم و در مورد این موضوع در خانه صحبت کردم ، زویا این ایده را بسیار علاقه مند کرد و بلافاصله پرسید: "چرا شما؟ آیا شما بیشتر می خواهید همه زنانی که در آنجا حضور خواهند داشت را امتحان کنید ، آیا کسی را با من لعنتی می کنید یا می بینید که کسی با من رابطه جنسی برقرار کرده است؟ نه چگونه دو مرد به طور همزمان مرا سکته کنند. "من خیلی هیجان زده می شوم که عاشق کسی با شما عشق بورزید." "می دانید ، اما من می خواهم دو مرد سینه ام را سکته کنند تا یکی از آنها با انگشتان دستم را بچرخاند و بعد شروع به بوسیدن در آنجا کنم و در حال حاضر نوازش او را نوازش می کند ، که از هیجان متورم شده بود ، فیلم سکس زن و حیوانات به او نفوذ نمی کرد ، اما هیجان بیشتری می داد. به نظر می رسید همسرم مدتی به کف دست من گوش می کند ، سپس او به آهستگی ادامه داد ، گویی وزن هر کلمه ای است: "اما با این کار من آماده خواهم شد تا عضو دوم را در دهانم بگذارم." احتمالاً این شما خواهد بود ... نه ، شما در خیابان می نشینید و منظره را تحسین می کنید. مدتی او را با بوسه قطع کردم و او را تشویق به ادامه کار کردم. و فقط یک دقیقه بعد ، زویا با تمام توان کف دست من را فشرد ، به طوری که انگشتانش به اعماق او نفوذ کرد که پر از رویاها بود. در آن مرحله این گفتگو پایان یافت. به طور خاص ، این فقط به جنس خشن تبدیل شده است که مدت زمان طولانی در آن نداشته ایم. از این نتیجه گرفتم که رویا نوسان برای همسر من نیز بسیار هیجان انگیز است. اما عصر دیگر ، وقتی به رختخواب رفتیم ، من با سر هوشیار برگشتم به این گفتگو. ما تصمیم گرفتیم که لذت های نوسان را امتحان کنیم. البته مجبور نیستم مدت ها با این موضوع سر و کار داشته باشم ، زیرا زویا خیلی سریع دوباره هیجان زده شدیم و دوباره رابطه جنسی برقرار کردیم ، همانند خشونت در جوانان. بعد شروع کردیم به دنبال کلاهبرداران. تقریباً تمام تبلیغات ما در وب سایت های مختلف انجام نشد. نامه هایی وجود داشت ، مکاتبات را شروع کردیم ، اما بعد از یادداشت دوم یا سوم همه چیز به پایان رسید. و تنها پس از گذشت حدود سه ماه ، ما توانستیم با یک زوج آشنا شویم که فکر می کردیم دقیقاً همان چیزی است که ما به دنبالش هستیم. آنها سن ما بودند ، تجربه نوساناتی داشتند و با چند زوج دیگر روابط داشتند. بعد از تعویض کوتاه نامه ، در یک کافه ملاقات کردیم. آنها بلافاصله یکدیگر را دوست داشتند و تصمیم گرفتند شنبه آینده با یک زن و شوهر دیگر در کلبه ملاقات کنند. و در اینجا ما در کلبه هستیم. زوج دوم تقریباً بلافاصله پشت سر ما به خیابان خود در خیابان آشنا آشنا رسیدند. به نظر می رسد که ما بلافاصله برای اینها دلسوزی متقابل احساس کردیم. توجه همسر من را دیدم